این روزها غرق سـڪوتم...
این روزها غرق سـڪوتم...
سـڪوتی برگرفته از تنهایی ...
سـڪوتی ڪـه در پشت فریادهای بی صـدایم است
دلگیرم از خودم ، از سـڪوتی ڪـه نمیشکند....
از لبانی ڪـه نمی خندد، و از چشمانی ڪـه بی روح شـده اند....
ایـنּ روزها آسمان خاڪستری است...
در این شهر صدای پای مردمی است که
همچنان که تو را می بوسند ،
طناب دار تو را می بافند.
مردمی که صادقانه دروغ می گویند،
و خالصانه به تو خیانت می کنند.
در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروزی تری.
نظرات شما عزیزان:
هرچه فهمت بیش ، دردت بیشتر